قصه دروغ و حقیقت


روزی دروغ به حقیقت گفت : مــــیل داری باهم به دریـــا برویم و شنـــا کنیم ، حقیقــت ساده لــوح پذیرفت و گول خورد . آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را در آورد . دروغ حیلــــه گـــر لباسهای او راپوشید و رفت . از آن روز همیشه حقیقت عــــریان و زشت است ، اما دروغ در لبــــــاس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود.

نظرات 4 + ارسال نظر
تنگی آئورت دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:40 ب.ظ

سلام. لینک شما رو گذاشتم. ممنون ا ز حضورتان

مونا دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:54 ب.ظ http://www.barvaz.blogfa.com

مژده دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:09 ب.ظ http://me2.blogsky.com

فقط میتونم بگم چه قشنگ

دختر ساروی سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:09 ق.ظ http://arezoo26.blogfa.com

چرا سر نزدین؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد