یک دعای زیبا | |
خداوندا ... مرا انسانی بساز که ترا بشناسد و خودرا بشناسد. مرا چندان قوی گردان که به گاه ناتوانی از سستی خود آگاه گردم. چنان جسور و با شهامتم کن که بهنگام وحشت جرات مقابله بــا خویشتن را داشته باشم. مرا انسانی بساز که بهنگام شکست شرافتمندانه درخوداحساس کبر و غرورکنم و به گاه پیروزی فروتن ونجیب باشم. مرا انسانی بساز که از ناملایمات زندگی روی بر نتابم . به هنگامی که باید سینه سپر کنم پشت بر نگردانم. مرا به جاده آسایش راهنمایی نکن بلکه به راهی سخت و دشوار مرا مورد آزمون خود قرار بده تا باناملایمات دست به مبارزه بزنم و سربلند بیرون آیم. مرا انسانی قرار بده که دلش روشن و صاف و هدف زندگیش عالی باشد .پیش از اینکه در اندیشه فرمانروایی بر دیگران باشد بر خویشتن حکومت کنم. مرا انسانی بساز که خندیدن را بیاموزد اما گریستن رانیزهرگز از خاطر نبرد. انسانی که گام درآینده بگذارد ولی گذشته را نیز هرگز فراموش نکند. واز همه مهمتر در مقابل چشمان جادویی و افسونگر هیچ کس تسلیم نشودو مسحور نگردد. خدایا من تاب تحمل ندارم مرا به حال خود وامگذار ای مهربانترین مهربانان و ای بهترین تکیه گاه و پناه امید واران |
ای خدا یار شوی باده دوار شوی
من به رقص آمده چون مست قلندر در باد
تا به خود باز رسانم دل گمراه شبی
دل دیوانه ما را به خدا یار ببرد
ای خدا یار شوی باده دوار شوی
دل دیوانه ما را به تو گمراهی بود
تا که بیداد کند با دل گمراه شبی
دل افسون شده ام تاب غریبی دارد
زلف گیسوی تو بردش پی دلدار شبی
ما قلندر شده ایم بر ره این گمراهی
تا که بیداد کند آه خدا باز شبی
شب که گمراه کند مست قلندر در باد
همه گمراه شوم با دل دلدار شبی